دلم یک جای دنج میخواهد...
ارسال شده در چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب: , -
13:17
دلم یک جای دنج میخواهد
آرام و بی تَنِش
جایی باید باشد غیر از این کنج تنهایی!
تا آدم گاهی آنجا آرام بگیرد
مثلا آغوش تو !
گاهی...
ارسال شده در چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب: , -
13:11
گاهی...،
دلم میخواد یکی ازم اجازه بخواد،
که بیاد توتنهاییم… ومن اجازه ندم!
و
اون بی تفاوت به مخالفتم، بیاد تو، آروم بغلم کنه و بگه:
مگه من مُردم که تنها بمونی؟؟؟
بمان...
ارسال شده در چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب: , -
13:7
کاش میفهمیدی...
قهر میکنم تا ،
دستم را محکمتر بگیری و بلندتر بگویی: بمان…
نه اینکه شانه بالا بیندازی وآرام بگویی :
هر طور راحتی...!!!
فردا روز دیگری است...
ارسال شده در چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب: , -
13:5
گـــاهی دلــــم از هـرچــه هســـت میگیرد..
.
گــاهی دلــــم دوکلمه حرف مهـــربـانـانــه میخواهد...!
نـه به شـکـل”دوســتـت دارم”
ویـا نـه به شــکـل بــی تــــو میمیرم..!
ســــاده !
شــاید،مثل دلــــتنگ نبـــــاش…!!!
فردا روز دیگـری است...!!!
کاش...
ارسال شده در چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب: , -
12:47
می دانم که رفتن دلیل نبودن نیست
اما کاش همه بدانند ... کاش همه بخوانند
کاش تو هم بدانی و بخوانی
کاش او هم ...
باید نوشت
باید نوشتن را سرشت و تکرار ها را تکرار کرد
میدانم فاصله ما زیاد شده !
اما نمیدانم تو دور شده ای یا من
تو سفر کردی یا من جا ماندم
تو تکرار کردی یا من ...
ولی کاش !!
صدایَتـــ...
ارسال شده در یک شنبه 23 مهر 1391برچسب: , -
18:50
ضَبط میکُنــَم تَمــامـ حـَـرف هــایـَـتــــ را
نــَﮧ بـَـراے روزهاے بـــے تـو بـودَن
انقَدر آرامـَـم میکُـند
کــﮧ یادَمـ میـرود بایَد نَفـَس بکشَــم...
تنهایی...
ارسال شده در یک شنبه 23 مهر 1391برچسب: , -
18:43
تنهایی را ترجیح میدهم به
تن هایی که روحشان با دیگریست...!!!
بیقرار...
ارسال شده در یک شنبه 23 مهر 1391برچسب: , -
18:33
کفش هایم که جفت میشوند دلم هوای رفتن میکند
و من کودکانه بیقرار تو میشوم
و من تو را دوست میدارم بی آنکه فکر کنم تو دلتنگ من هستی
یا نه....
اه...
ارسال شده در پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب: , -
21:28
بعضی " آه " ها را...
هر چقدر هم که از ته دل بکشی...
باز هم سینه ات خالی نمیشود...
امروز سینه ی من پر است از آن " آه " ها.......
امــــان از دوری . . .
ارسال شده در پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب: , -
21:27
امــــان از دوری . . .
ایـــن روزهــــا . . .
بــا هــر صـــدایی بــر مــی گـــردم . . .
و هـــر بــار بــــاید . . .
بــــه روی دلـــم نـــیاورم . . .
" کــــه تــــو نــــــبودی " . . .
ارسال شده در پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب: , -
21:19
بعضی وقت ها چیزی می نویسی فقط برای یک نفر،
اما دلـــــــــــت میگیرد وقتی یادت می افتد که
هــــرکســـــــــــی ممکن است بخواند
جــــــــــــز آن یـــــــــــــــک نــــــــــــــــــــفر.....
دلتنگ...
ارسال شده در پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب: , -
20:47
دلتنگ که باشى، حتى شادترین لحظات هم اشکت را در میاورد . .
دل من...
ارسال شده در پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب: , -
20:17
هیـچ کس درک نمـی کنــد کــه مـن
زندگیـم را گـم کـرده ام لابه لای تـه ریش مـردانـــه ات
کـه عجـیب دلـم را میلــرزاند...
روزهای بی تو...
ارسال شده در پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب: , -
20:3
امروز هم گذش
ت یه روز دیگه از روزهای بی تو بودن
هنوز از این روزهای وحشتناک باقی مونده …
تنهای تنها میون این همه آدم سخته
ارسال شده در پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب: , -
12:29
خیالت راحــتـــــــــــــ…
شکسته ها نفرین هم ب کننـــــــــــــــــد ،
گیرا نیـــــــــــــ ست…!
نفــــــــــــــــرین ،
ته دل می خواهــــــــــددل شکسته هم که دیــــــــگر
ســـــــــر و ته نــــــــدارد…
درد دارد…
سرت به سنگی بخورد ،
که روزی به سینه ات میزدی ….!
ارسال شده در پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب: , -
12:14
ساده نیست....
مطمئن باش ؛
دنیا همیشه این طور نمی ماند
یک روز هم " من "می روم
و " تــــــو "
روز و شب هایت می شود
مثل قدیم های " مـــــن "!
ارسال شده در پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب: , -
12:9
ساده نیست....
گذشتــــــن ...
از کسی که!!!
گذشته هایت را ...
ساخته است....
خورشید هم که باشد..
هوا ابریـــست !
وقتـــی ..
دلــت گرفته است ...!
عشق واقعی...
ارسال شده در چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب: , -
9:35
زن و شوهر جوانی سوار برموتورسیکلت در دل شب می راندند. آنها از صمیم قلب
یکدیگر را دوست داشتند. زن جوان: “یواشتر برو من می ترسم” مرد جوان: نه
اینجوری
خیلی بهتره! زن جوان: “خواهش می کنم، من خیلی میترسم.” مردجوان: “خوب، اما
اول باید بگی دوستم داری!” زن جوان: “دوستت دارم، حالا میشه یواشتر برونی؟”
مرد
جوان: “مرا محکم بگیر” زن جوان: “خوب، حالا میشه یواشتر؟” مرد جوان: “باشه، به
شرط این که کلاه کاسکت مرا برداری و روی سرت بذاری، آخه نمی تونم راحت برونم،
اذیتم می کنه.”
روز بعد روزنامه ها نوشتند برخورد یک موتورسیکلت با ساختمانی حادثه آفرید. در این
سانحه که بدلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و
دیگری در گذشت.
مرد از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود پس بدون این که زن را مطلع کند با ترفندی
کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت و خواست برای آخرین بار دوستت دارم را از
زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند و این است عشق واقعی
گُناه نه!...
ارسال شده در جمعه 7 مهر 1391برچسب: , -
12:43
گُناه نه!...چاره ای نبود...
طعم سیب می داد لب هایت
طاق زدم بهشت را ،با آغوشت...
تو...
ارسال شده در جمعه 7 مهر 1391برچسب: , -
12:37
هر چیزی جای خودش را دارد
برای من...
دیگر جایی نمانده است
که تو آنجا نباشی
قلب من...
در نبض تو می تپد
و نفس هایم...
درگیر عطر توست ...
اغوش..
ارسال شده در جمعه 7 مهر 1391برچسب: , -
12:27
از رویاهایم فاصله بگیر
گم کرده ام خودم را
در میان هیاهوی بی تو بودن
کمی از رویاهایم فاصله بگیر
دلم یک آغوش خوشبختی می خواهد
کاش...
ارسال شده در پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب: , -
1:12
بـــرای تـــــو
♥
بـــرای چشــم هــایــت
♥
بــرای مـــن
♥
بـــــرای درد هــــایـــــم
♥
بـــرای مــــا
♥
بـــرای ایــن هــمه تنــــهایــی
♥
ای کـــــاش خــدا کـاری کـــند...
یلدا...
ارسال شده در دو شنبه 3 مهر 1391برچسب: , -
19:39
یلدا را میخواستم تا با تو کوتاهش کنم
با تو... با عشق... با بوسه ... با لبخند...
بی تو ... بی عشق... بی بوسه... بی لبخند...
چه فرقی میکند دقیقه ای شب را طولانی تر
برای کسی که هر شبش درازتر از هزار یلداست ...
شاید...
ارسال شده در دو شنبه 3 مهر 1391برچسب: , -
19:36
شاید یک روزی ......
یک جایی......
بی تفاوت از کنار هم بگذریم و بگوییم
این غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود.
کـــــلافه که باشی ...
ارسال شده در شنبه 1 مهر 1391برچسب: , -
1:16
کــــلافه که باشی ...
دلتنگِ کسی هستی؛ که نیست!
حوصله کسی را نداری؛ که هست...
میروم...
ارسال شده در شنبه 1 مهر 1391برچسب: , -
1:13
و من ميروم...
كه بچشم طعم دوباره آغاز شدن را و يا تمام شدن را
كه فارغ از تمام تو چند وقتي را سر كنم
كه ببينم ميشود يادت ديگر پرسه نزند در من
و تمامت فراموش شود در ذهنم ...
یک شب تنهایی...
ارسال شده در شنبه 1 مهر 1391برچسب: , -
1:10
دلم ....
یک شب تنهایی می خواد
بایه عالمه تو و
گوشه کنارهای آغوشت!!!
گریه...
ارسال شده در شنبه 1 مهر 1391برچسب: , -
1:5
شده تنهایی ِ دست هایت , بر تمام روحت تازیانه بزند؟؟؟
تمامِ وجودت را برانگیزد و ...
و ناگهان فواره ای از اشک , از چشمانت جاری شود؟؟
به تنها چیزی که فکر می کنی
اشک های بی پناه من است
که بی قرارانه به روی گونه هایم لغزیده اند
و من ارام پناهشان داده ام!
اهای ببینم؟!!
گریه هم نمی توانم بکنم؟
مردن...
ارسال شده در شنبه 1 مهر 1391برچسب: , -
1:4
دلم ذره ای مردن میخواهد !
فقط میخواهم بدانم من اگر نباشم
تمام مشکلات حل میشود ؟؟!!